p.t 5 [دیوانع وار دوست دارم ]
_ نامجونی
نامی _ هوم
_ عام من گربم تو خونع تنهاست
نامی _ خوب به پسرا میگم برن ببرنش
_ نامجونی
نامی _ بلع
_ نامجونی
نامی _ بیب میشه بزاری من کتابمو بخونم بیا تو بغلم
_ اروم نشستم رو پاش سرمو گزاشتم رو سینش بغلش کردم ( طوریکه پشتش به کتاب بود )
نامی _ چرا انقد لوسی ایشش نکنع بچمون مثل تو بشع من نمیخوام ( با حالت شوخی)
_ یاااا نامی کتفشو گاز گرفتم خابم میاد
نامی _ خوب بخاب جات راحتع 🤣 بعد ده دقیقع بدنش شل شد نفساش مرتب شد فهمیدم خابش بردی یکم تکون خورد محکم تر بغلم کرد بلندش کردم گزاشتمش رو تخت بوسع ای روی پیشونیش زدم کنارش خابیدم محکم بغلش کردم
ویو صبح *
_ با بوی خوبی توی خونع بیدار شدم نامی کنارم نبود با همون لباس خاب از اتاق اومدم بیرون نامی نامی ( باصدای خابالو ) یه دفع دستی پشت کمرم حلقع شد
نامی _ برو امادع شو لیدی باید تا یه ساعت دگ فرودگاه باشیم
_ ساعت چند
نامی _ ۱۰
_ باشع من میرم حمام رفتم یه دوش رب ساعته گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یه هودی مشکی سفید پوشیدم یه شروار چرم پوشیدم موهامو بالا دم اسبی بستم یه ارایش ملیح و یه رچ قرمز زدم لباسام تو چمدون گزاشتم و اومدم بیرون نامی با قیافع کیوت دیدم که یه هودی ابی یه شروارک سفید پوشیدع بود
نامی _ اون واقعا خیلی جذاب بود من عاشقش بودم نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم اون واقعا هم جذاب هم کیوت عاه چقد خوشکل شدی
نامی _ هوم
_ عام من گربم تو خونع تنهاست
نامی _ خوب به پسرا میگم برن ببرنش
_ نامجونی
نامی _ بلع
_ نامجونی
نامی _ بیب میشه بزاری من کتابمو بخونم بیا تو بغلم
_ اروم نشستم رو پاش سرمو گزاشتم رو سینش بغلش کردم ( طوریکه پشتش به کتاب بود )
نامی _ چرا انقد لوسی ایشش نکنع بچمون مثل تو بشع من نمیخوام ( با حالت شوخی)
_ یاااا نامی کتفشو گاز گرفتم خابم میاد
نامی _ خوب بخاب جات راحتع 🤣 بعد ده دقیقع بدنش شل شد نفساش مرتب شد فهمیدم خابش بردی یکم تکون خورد محکم تر بغلم کرد بلندش کردم گزاشتمش رو تخت بوسع ای روی پیشونیش زدم کنارش خابیدم محکم بغلش کردم
ویو صبح *
_ با بوی خوبی توی خونع بیدار شدم نامی کنارم نبود با همون لباس خاب از اتاق اومدم بیرون نامی نامی ( باصدای خابالو ) یه دفع دستی پشت کمرم حلقع شد
نامی _ برو امادع شو لیدی باید تا یه ساعت دگ فرودگاه باشیم
_ ساعت چند
نامی _ ۱۰
_ باشع من میرم حمام رفتم یه دوش رب ساعته گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یه هودی مشکی سفید پوشیدم یه شروار چرم پوشیدم موهامو بالا دم اسبی بستم یه ارایش ملیح و یه رچ قرمز زدم لباسام تو چمدون گزاشتم و اومدم بیرون نامی با قیافع کیوت دیدم که یه هودی ابی یه شروارک سفید پوشیدع بود
نامی _ اون واقعا خیلی جذاب بود من عاشقش بودم نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم اون واقعا هم جذاب هم کیوت عاه چقد خوشکل شدی
۱۴.۱k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.